ادبیات نمایشی

  تعریف و ماهیت

   ادبیات نمایشی، در واقع ایجاد ارتباط میان افراد در قرن ۲۱ و مهم ترین عامل در زندگی است. ادبیات نمایشی را می­توان زیر مجموعه ای از تئاتر دانست ، چرا؟ چون که بازار کار این رشته بیشتر آن در اختیار رشته تئاتر می­باشد. در هنر تأتر بخش نمایش نامه یا ادبیات نمایش از بخش های اصلی و پایه­ای است که به نوعی واسطه ادبیات و صحنه نمایش است و رویکردی ادبی نمایشی دارد. هنر متن نمایش علاوه بر هدفی که متن به خاطر دست یافتن به آن به رشته تحریر در می­آید، متکی و پایدار بر سه عامل اساسی ،شخص بازیگر،عمل و بیان است که ترکیب با یکدیگر نمایش نامه ایجاد می­کند. در رشته ادبیات نمایشی دانشجو می آموزد که چگونه یک نمایش نامه را برای اجرا بر روی صحنه بنویسد.به طور کلی می­توان گفت: چگونه خود را جای یک یک افراد نمایش بگذارد و شخصیت انها را بدرستی خلق کند و با ایجاد گره­های نمایشی و باز کردن آنها،نمایش را از اول تا آخر به جلو ببرد.

ادبیات نمایشی

توانمندی های‌ لازم‌ و قابل توصیه:

دانشجوی این رشته باید قلم خوبی داشته باشدو اطلاعات دقیقی در مورد اقتصاد، روانشناسی، جامعه شناسی، فرهنگ و ادبیات ایران و جهان داشته باشد. همچنین صبور و باحوصله باشد،چون نوشتن یک نمایش نامه روزها و حتی ماه ها طول می­کشد. برای یک انتخاب رشته خوب از ادامه مطالب نحوه انتخاب رشته در سایت ما(mkhalili.org)و مشاوره ­های مهندس خلیلی بهرمند شوید.

ادبیات نمایشی، به سنت ها و تاریخ ادبیات نمایشی در این حوزه می پردازد و با توجه به ادبیات غنی فارسی، این رشته در ایران، در حال رشد و پیشرفت است. فارغ التحصیلان این رشته با استفاده از خلاقیت و قدرت نگارش خود، متن های ادبی- نمایشی می نویسند و در حوزه نقد و بررسی و پژوهش هم می توانند فعالیت داشته باشند. رشته ادبیات نمایشی، به صورت غیر متمرکز دانشجوی خلاق، مبتکر و علاقمند به این رشته را می پذیرد.

بازار کار ادبیات نمایشی

به نظر مهندس محمد خلیلی بازار کار ادبیات نمایشی برای فارغ التحصیلان توانمند این رشته مهیاست.
فارغ التحصیلان ادبیات نمایشی می توانند به عنوان فیلمنامه نویس، پژوهشگر، نویسنده و سر دبیر مشغول به فعالیت شوند.

چه کسانی در این رشته موفق می شوند؟

رشته ادبیات نمایشی نیاز به افراد با ذهن خلاق و پویا دارد. برای نوشتن متون نمایشی، علاوه بر یادگیری اصول و فنون نگارش، داشتن ذهنی خلاق برای نوشتن متونی جذاب لازم است. با توجه ظرفیت دانشگاه ها در سال های گذشته، این رشته در دانشگاه های روزانه، شبانه و غیرانتفاعی پذیرش دارد و دانشجویان به دو صورت بدون آزمون و شرکت در آزمون می توانند در این رشته تحصیل کنند.

دروس تخصصی ادبیات نمایشی

دانشجویان این رشتهعلاوه بر واحدهای عمومی و پایه، می بایست ۷۴ واحد درس تخصصی را با موفقیت پشت سر بگذارند.

  • ادبیات نمایشی در شرق ۱ و ۲
  • اصول و فنون نمایش نامه نویسی ۱ و ۲
  • مکتب های ادبی ۱ و ۲
  • ادبیات نمایشی کلاسیک در اروپا ۱ و ۲
  • داستان نویسی ۱ و ۲
  • اسطوره و نمایش
  • ادبیات نمایشی در ایران ۱ و ۲
  • فیلنمامه نویسی ۱ و ۲
  • گارکاه نمایش نویسی ۱ و ۲
  • بررسی متون فارسی از منظر نمایش ۱ و ۲
  • ادبیات نمایشی معاصر اروپا ۱ و ۲ و ۳
  • تحلیل نمایشنامه ۱ و ۲
  • نقد در ادبیات نمایشی ۱ و ۲
  • نمایش نامه نویسی برای رادیو
  • نمایش نامه نویسی برای تلویزیون
  • کارگاه نمایش نامه نویسی ۳ و ۴
  • دیدن و تحلیل نمایش ۱ و ۲
  • تاریخ ادبیات نمایشی در آمریکا ۲
  • پروژه

به طور کلی سرفصل دروس ادبیات نمایشی طبق سال های قبل به شرح زیر است:

  • کل واحدها: ۱۴۰ واحد
  • دروس عمومی: ۲۱ واحد
  • دروس پایه ۲۲ واحد دروس اصلی: ۱۹ واحد
  • دروس تخصصی: ۷۴ واحد ( به صورت کامل در بالا معرفی شدند)
  • دروس اختیاری: ۴ واحد از دروس تخصصی سایر رشته های نمایشی

 

رتبه لازم برای قبولی در رشته ادبیات نمایشی

به نظر مهندس محمد خلیلی برای تعیین رتبه لازم برای قبولی در دانشگاه دولتی روزانه در رشته ادبیات نمایشی است، این است که اگر داوطلبان موفق به دستیابی نمره به میزان ۶۰ درصد و یا نیمی از سوالات عمومی خود شوند، امکان قبولی آنها با چنین شرایطی محرز و قطعی خواهد بود.

به نظر مهندس محمد خلیلی یکی از مهمترین دروسی که باید توجه ویژه برای قبولی در رشته ادبیات نمایشی در دانشگاه روزانه شود، ادبیات فارسی است. زدن ۵۵٪ تست‌ها به صورت صحیح می‌تواند تا حدود زیادی شرایط را برای قبولی در این رشته هموار کند.

نکته‌ای که در اینجا قابل ذکر است این است که:

بنابر شرایط دانشگاهی و ظرفیتی هر رشته امکان تغییر در این درصد‌ها به نسبت مناطق مختلف وجود دارد. اما به طور کلی موفقیت در کسب درصدهای بالا در دروس عمومی می‌تواند تضمین کننده رسیدن به هدف و قبولی در این رشته باشد.

معرفی دانشگاه‌های دارای رشته ادبیات نمایشی

با توجه به استقبال روز افزون داوطلبان برای شرکت در این رشته، نیاز به اختصاص بخشی از دانشگاه‌های مرتبط برای پذیرفتن و جذب دانشجویان در رشته ادبیات نمایشی هر ساله پر رنگ‌تر از قبل شد. این روند به نحوی ادامه داشت که از چند سال پیش تا به امروز تعداد دانشگاه‌های ارائه کننده رشته ادبیات نمایشی به طرز چشمگیری افزایش یافته اند.

از جمله مهترین دانشگاه‌هایی که این رشته را برای تدریس ارائه می‌کنند موارد زیر هستند:

  • دانشگاه تهران
  • دانشگاه هنر
  • دانشگاه دامغان
  • دانشگاه غیر انتفاعی سوره تهران
  • موسسه غیرانتفاعی حکمت قم
  • موسسه غیر انتفاعی کمال الملک نوشهر
  • موسسه غیر انتفاعی لامعی گرگان
  • موسسه غیر انتفاعی هنر شیراز

اگر به این رشته علاقمند هستید، برای معرفی رشته ادبیات نمایشی و دانستن اطلاعاتی درباره بازار کار ادبیات نمایشی با مشاوران تحصیلی مشورت نمایید و از آنها بخواهید با معرفی رشته ادبیات نمایشی به طور کامل، شما را برای انتخاب رشته راهنمایی کنند تا بهترین تصمیم را برای آینده خود بگیرید. همچنین شما می توانید برای اطلاع از رتبه و تراز لازم برای قبولی در این رشته و اطلاع از کارنامه قبولی داوطلبان سال های قبل و لیست دانشگاه هایی که این رشته را دارند، با ما تماس بگیرید. و این مهم است که امکان ادامه تحصیل این رشته تا مقطع دکتری فراهم است.

فرصت های شغلی و بازار کار:

امروزه تهیه کنندگان صدا و سیما و سینما بیش از هرچیزی به دنبال متن­های نمایشی قوی و قابل اجرا هستند که این خود بیانگر فرصت ­های شغلی فارغ التحصیلات این رشته است. دانشجوهای فارغ التحصیلان این رشته توانایی دارند که درداستان­نویسی و همچنین در روزنامه ­ها فعالیت داشته باشند.

مهندس محمد خلیلی

 توضیحات تکمیلی مهندس محمد خلیلی

ادبیات نمایشی گونه‌ای از ادبیات است که برای اجرا در صحنهٔ تئاتر یا مکان‌های دیگر تنظیم و نوشته شده باشد و نمایشنامه، فیلمنامه و تعزیه نامه و امثال اینها را در بر می‌گیرددر ایران کهن‌ترین آنها مراسمی بود که در آنها مغ‌ها سرودهای اوستا را همراه با رقص‌های دسته‌جمعی می‌خواندند. در ایران باستان نمایش واره‌هایی به مناسبت پیروزی‌ها و سوکواری‌ها بر پا می‌شد از آن جمله کین سیاوش که برای سوکواری کشته شدن وی هر سال در نواحی شمال شرقی ایران اجرا می‌شد و تا سده چهارم رایج بود، و نیز کین ایرج، مویه زال، آیین جمشید و گریستن مغان پس از این نمایش واره‌ها در دوره‌های مختلف اشکال گوناگون نمایش در ایران پدید آمد که از آن میان می‌توان به نمایش‌های کوسه برنشین پیش از اسلام و سپس پرده بازی و میرنوروزی عمرکشان و انواع نمایش‌های سنتی مانند معرکه‌گیری، نقالی و روحوضی اشاره کرد که چون نمایش‌هایی عامیانه بود چندان نیازی به متن و نمایشنامهٔ مشخص نداشت. تنها گونهٔ نمایش‌های سنتی ایرانی که می‌توان نوشتاری برای آن جست تعزیه است. تعزیه که از زمان معزالدوله دیلمی به صورت دسته‌ها و مراسم سوکواری اجرا می‌شد تا اواخر دورهٔ صفویه به شکل نهایی و امروزی خود دست یافتنمایش به شکل امروزی آن با ترجمهٔ نمایشنامه‌های غربی به ایران راه یافت که در این میان سهم آثار ترجمه شدهٔ مولیر نمایشنامه‌نویس فرانسوی بیش از دیگران‌است. مهندس محمد خلیلی می افزاید از اواسط دههٔ ۱۳۳۰ برپایی سالن‌های جدید نمایش و برگزاری جشنواره‌های تئاتر و توجه روشنفکران به ریشه‌های هنر بومی و ملی سبب رونق دوبارهٔ نمایشنامه‌نویسی شد. غلامحسین ساعدی (با نام مستعار گوهرمراد)، بهرام بیضایی، اکبر رادی، خسرو حکیم رابط و اسماعیل خلج از برجسته‌ترین نمایشنامه‌نویسان معاصر به‌شمار می‌روند. در ذیل برخی از مفاهیم مطرح در ادبیات نمایشی بررسی و عنوان می شود.

راوی: کسی یا چیزی را که داستان به زبان او و از دید او برای خواننده/شنونده تعریف می‌شود راوی می‌نامیم. راوی آفریدهٔ نویسنده است و نه خود نویسنده. راوی در داستان دارای ویژگی‌هایی است که بر شیوهٔ روایت و میزان تأثیر او بر روند داستان و طرز تلقی خواننده از داستان تأثیرگذار است. این ویژگی‌ها عبارتند از زاویهٔ دید، دانش تفسیری و ساختاره.

شخصیت: به موجودی خیالی در یک اثر هنری (رمان، فیلم، نمایش و…) گفته می‌شود که زائیدهٔ ذهن هنرمند است

درون‌مایهدرونمایه یا مضمون دیدگاهی است که از خواندن داستان دریافت می‌شود.درونمایه در داستان کوتاه اهمیت ویژه‌ای دارد. داستان کوتاه باید درونمایه واحدی داشته باشد. درونمایه هماهنگ کننده سایر عناصر داستان است. جمال میرصادفی درباره تعریف درونمایه می‌نویسد:  درونمایه، مضمون یا تم، فکر اصلی و مسلط هر اثر ادبی است. خط یا رشته‌ای که در خلال اثر کشیده می‌شود و وضعیت و موقعیت‌های داستان را به هم پیوند می‌دهد. به بیانی دیگر، درونمایه را به عنوان فکر و اندیشه حاکمی تعریف کرده‌اند که نویسنده در داستان اعمال می‌کند؛ و به همین جهت است که می‌گویند درونمایه هر اثری جهت فکری و ادراکی نویسنده‌اش را نشان می‌دهد گفتگو: گفتگو یا دیالوگ در مورد داستان، فیلم و نمایشنامه، یعنی همان گفتگوهای شخصیت‌ها در روایت که تابع ریزه کاری‌ها و قواعد مربوط به خود است. دیالوگ در مقابل مونولوگ (تک‌گویی) است

فضافضا حال و هوا یا جو داستان است که به یاری توصیف، شخصیت‌پردازی و دیگر عناصر داستان به خواننده انتقال می‌یابد   پِی‌رنگ طرح، چهارچوب، و نظم و ترتیب منطقی حوادث در اثر ادبی یا هنری مانند داستان، نمایشنامه، و شعر است. ممکن است علاوه‌بر پیرنگ اصلی، یک یا چند پیرنگ فرعی نیز وجود داشته‌باشد. واژهٔ «پیرنگ» را جمال میرصادقی برای این معنی از هنر نقّاشی به وام گرفته است؛ به معنای طرحی که نقّاشان بر روی کاغذ می‌کشند و بعد آن را کامل می‌کنند؛ طرح ساختمانی که معمولاً معماران می‌ریزند و از روی آن ساختمان بنا می‌کنند. واژهٔ «پیرنگ» در داستان به معنای روایت حوادث داستان با تأکید بر رابطهٔ علیّت می‌باشد.

پیرنگ: تعریف پیرنگ در اصل، از فن شاعری ارسطو مایه می‌گیرد. ارسطو، پیرنگ را متشکل از سه بخش می‌داند: آغاز که حتماً نباید در پی حادثهٔ دیگری آمده باشد، میان که هم در پی حوادثی آمده و هم با حوادث دیگری دنبال می‌شود، و پایان که پیامد طبیعی و منطقی حوادث پیشین استمهندس محمد خلیلی می افزاید از نظر ارسطو، پیرنگ ایدئال از چنان همبستگی و استحکامی برخوردار است که اگر حادثه‌ای از آن حذف یا جا‍به‌جا شود، وحدت آن به کلّی درهم می‌ریزد. پیرنگ با عناصری چون «شخصیت» و «کشمکش» پیوستگی و رابطهٔ نزدیکی دارد و ممکن است به واژگونی و کشف منتهی شودادوارد مورگان فورستر تعریف ساده اما بسیار مفیدی از طرح (پیرنگ) به دست می‌دهد: داستان، روایت رویدادهایی است که در توالی زمانی منظم شده باشد. طرح نیز روایت رویدادهاست که در آن بر تصادف تأکید شده باشد. طبق تعریف فورستر بین داستان و پیرنگ تفاوت است از این سخن درمی‌یابیم که داستان نقل رشته‌ای از حوادث است که تنها بر طبق توالی زمانی، نظم و ترتیب یافته است در حالی‌که پیرنگ نقل حوادث با تکیه بر موجبیّت و روابط علی و معلولی‌است. تعبیر پیرنگ را به جای طرح (Plot)، در ایران برای اولین بار محمدرضا شفیعی کدکنی پیشنهاد کرد و جمال میرصادقی آن را به کار برد. پیرنگ در واقع همان بیرنگ است. بیرنگ طرحی است که نقاشان به روی کاغذ می‌کشند و بعد آن را کامل می‌کنند یا طرح ساختمانی که معماران می‌ریزند و از روی آن ساختمان را بنا می‌کنند.

افت:اُفت یا فرود در اصطلاح ادبیات سخنی است که آخرین جزء آن حاوی چیزی پیش و پا افتاده و فروتر از جزء اوّل باشد؛ بدین معنی که نویسنده در روایت خود، از لحن فرهیخته و شکوهمند به لحنی معمولی یا سخیف نزول کند که در غالب موارد به عبارتی مضحک بدل می‌شود، مانند این عبارت در نیروی دریایی وظیفهٔ ملوانان دفاع از تمامیت ارضی کشور و پوست کندن سیب زمینی است. این شگرد بیشتر در ساختن طنز و مضحکه استفاده می‌شود. این اصطلاح را ظاهراً اول بار الکساندر پوپ شاعر و منتقد انگلیسی در سال ۱۷۲۷ میلادی، در رساله در باب مضحکه به کار برد و ساموئل جانسن نویسنده و منتقد و فرهنگ نگار انگلیسی نخستین کسی بود که آن را در فرهنگ خود ثبت کرد

اوج:اُوج یا بِزَنگاه در اصطلاح ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی، شورانگیزترین و تنش‌زاترین و برانگیزاننده‌ترین و عالی‌ترین لحظه است که طی آن بحران به نهایت تعارض خود می‌رسد و گره‌گشایی به دنبال آن می‌آید. اوج در واقع ادامهٔ حوادث گذشته و نتیجهٔ منطقی آنها است. به عنوان مثال، هنگامی که در داستانی از صادق هدایت، داش آکل مرجان را شوهر می‌دهد نقطهٔ اوج داستان واقع می‌گردد کشف:در اصطلاح ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی، فرایند آگاهی شخصیت اصلی یا یکی از شخصیت‌های اصلی اثر داستانی از نکته‌ای اساسی است که تا آن لحظه بر او مجهول بوده‌است. مهندس محمد خلیلی می افزاید این فرایند عالباً در لحظهٔ اوج یا گره‌گشایی روی می‌دهد. به عنوان مثال، هنگامی که در داستانی از فردوسی، آگاهی رستم از رابطه‌اش با سهراب پس از شکافتن پهلوی او یکی از نمونه‌های کشف است

گره‌گشایی: به حادثه یا حوادثی اطلاق می‌گردد که به دنبال اوج داستان یا نمایشنامه روی می‌دهد و باعث گشایش گره‌افکنی‌های پیشین می‌گردد و معمولاً سرنوشت قهرمان یا شخصیت‌ها را معلوم می‌کند. به عنوان مثال: می‌توان به داستان داش آکل نوشتهٔ صادق هدایت اشاره کرد، هنگامیکه کشته شدن داش آکل به دنبال اوج داستان یعنی عروسی مرجان روی می‌دهد، گره‌گشایی داستان است

گره‌افکنی: در اصطلاح ادبیات داستانی و ادبیات نمایشی، خلق حوادث و موانع موقعیت‌های دشوار برای گسترش پیرنگ داستان یا نمایشنامه است که باعث کشمکش می‌گردد و سرانجام به گره‌گشایی می‌انجامد. به عنوان مثال: می‌توان به داستان داش آکل نوشتهٔ صادق هدایت اشاره کرد، هنگامیکه به داش آکل خبر می‌دهند حاجی صمد مرده‌است، نخستین گره‌افکنی صورت می‌گیرد و وقتی که داش آکل عاشق مرجان می‌شود، دومین گره‌افکنی به میان می‌آید.

 

با ما تماس بگیرید و اختصاصی خودتان راهنمایی شوید